درس همای رحمت
هم اندیشی زبان و ادبیات پارسی
هم اندیشی ادبیات فارسی(رضا رشیدی)
نگارش در تاريخ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, توسط رضا رشیدی

همای رحمت

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را                          که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را

علی : شبه جمله ، منادا

هما : نماد سعادت ، مرغ سعادت ، پرنده ای از راسته ی شکاریان که در قدیم آن موجب سعادت می دانستند .

همای رحمت : اضافه تشبیهی ، رحمت و بخشش خدا را به این پرنده تشبیه شده ، استعاره از حضرت علی (ع)

تو چه آیتی خدا را

آیت : نشانه

را : برای ، نشانه ی متممی

که : زیرا که ، که تعلیل ، علّت را بیان می کند

ماسوا : ما سوی الله : همه چیز به غیر از خدا ، همه ی مخلوقات ، کائنات

را : مفعولی

مصراع دوم تلمیح دارد به این که هرگاه پادشاهی جانشینی نداشت هما را به پرواز درمی‌آورند . آن گاه که این پرنده فرود می آمد بر سر هر کس که می نشست پادشاه می شد .

معنی : علی ای مرغ سعادت تو نشانه‌هایی از خدا داری زیرا که سایه ی خوشبختی و رحمت الهی را برسر همه ی موجودات عالم افکنده‌ای و آیت و مظهر رحمت پروردگاری .

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین                               به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

دل : شبه جمله ، منادا

در رخ کسی دیدن : یعنی به چیزی توجّه کردن

را : مفعولی

خداشناسی به کمال نخواهد رسید مگر از طریق علی(ع)

معنی : شاعر خطاب به دل که کانون معرفت و شناخت است می‌‌گوید اگر خدا را می‌‌شناسی پس به چهره ی ملکوتی علی بنگر تا جلوه ‌گاه حق تعالی را ببینی سوگند به خدا من به وسیله و به واسطه ی او که حجّت حق است خدای نادیده را شناختم .

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ                       به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را

مگر : امید است ، ان شاء الله ، خدا کند که

سحاب رحمت‌ : اضافه تشبیهی ، استعاره از وجود پر فیض و برکت حضرت علی (ع)

ارنه : مخفّف اگر نه

شرار قهر : اضافه ی تشبیهی ، شعله‌های آتش عذاب

را : مفعولی

برشفاعت حضرت علی در روز قیامت از تمامی پیروان خود دلالت دارد .

معنی : اگر لطف علی نباشد قهر دوزخ همه را خواهد سوزاند .

برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن                           که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

تلمیح دارد : آیه ی 5 سوره ی مائده « انَّما ولیّکم الله و رسوله وَ الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون »

نگین پادشاهی : مقصود بخشش فراوان

در خانه ی کسی را زدن : کنایه از کمک خواستن از کسی

کرم : لطف

را : به ، نشانه ی متممی

معنی : ای گدای بیچاره برو و در خانه علی را بزن و از علی کمک بخواه زیرا که او از روی لطف و بخشش بسیار، فراوان می‌‌بخشد .

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من                    چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا ؟

استفهام انکاری ( سؤالی که جوابش منفی باشد)

تلمیح به داستان ضربت خوردن حضرت علی (ع) به دست ابن ملجم مرادی دارد .

پسر منظور امام حسن (ع) است .

قاتل : ابن ملجم مرادی

مدارا : به مهربانی رفتار کردن

معنی : به غیر از حضرت علی (ع) چه کسی به پسرش می گوید که با قاتل من وقتی اسیر توست با ملایمت و مهربانی صحبت کن ؟

به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب                      که علم کند به عالم شهدای کربلا را؟

تلمیح دارد به حادثه ی کربلا

ابوالعجایب : صاحب شگفتی ها ، کسی که کارهای شگفت انگیز می کند ، منظور امام حسین(ع)

ابو : پدر ، صاحب

العجایب : جمع عجیبه ، شگفتی ها

استفهام انکاری

واج آرایی مصوّت / ا /

را : مفعولی

عَلم کردن : برپا کردن ، کنایه از مشهورکردن ، به نام و شهرت رسانیدن ، در معرض دید همگان قرار دادن ، زیرا علم به معنای پرچم و نشانه است

عَلم و عالم : جناس ناقص افزایشی

معنی : به جز علی(ع) چه کسی می‌‌تواند پسری به دنیا آورد که واقعه ی کربلا را به وجود آورد .

چو به دوست عهد بندد ز میان پاک بازان                     چو علی که می‌‌تواند که به سر برد وفا را؟

تلمیح به شب هجرت حضرت رسول اکرم (ص) که حضرت علی (ع) به جای ایشان خوابیدند و اوج وفای به عهد را نمایان ساخت .

استفهام انکاری

معنی : وقتی با خدا عهد و پیمان می‌‌بندد در میان عاشقان خدا ، مانند علی (ع) چه کسی می‌‌تواند پای بند به عهد و پیمان خود باشد .

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت                   متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را ؟

مبالغه ی شاعرانه در بیان عظمت و شخصیّت و کمالات فراوان حضرت علی (ع) است که او را در مرتبه ای برتر از صالحان و دیگر بندگان خدا قرار داده و گرنه حضرت علی (ع) هم از لحاظ جسمانی بشر است ( عجز شاعر در توصیف حضرت علی (ع) دارد . (

تلمیح دارد به داستان غزوه ی احد

شه ملک لافتی : شاه سرزمین فتح نشدنی اشاره به خبری درباره بزرگواری و دلاوری امیرمؤمنان که در غزوه ی احد در فضای آسمان پیچیده شده بود .

معنی : نه خدا و نه انسان می توانمش نامید ، در تعجّبم که چه اسمی بر پادشاه جنگ آوری و شجاعت بگذارم .

تلمیح دارد به جمله : لافتی الّا علی و لاسیف الا ذوالفقار

به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت                   که ز کوی او غباری به من آرتوتیا را

چشم و توتیا : مراعات نظیر

چشم خون فشان : کنایه از گریان بودن

هله : آگاه باش ، صوت تنبیه ( : کلمه ای که برای آگاه کردن به کار می رود . )

نسیم رحمت : اضافه ی تشبیهی ، رحمت خداوند را به نسیم تشبیه شده است ، مورد خطاب واقع شده ( تشخیص )

آر و را : جناس ناقص قلب

را : برای ، نشانه ی متممی

غبار کوی او : مشبّه

توتیا : مشبّهٌ به

معنی : با دو چشمم که از فشار گریه خون می گرید ای باد رحمت و بخشش از کوچه او گرد و غبار کفشش را بیاورد تا سرمه ی ( خاکی که مایه بصیرت می شود ) چشمم کنم .

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت                    چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را

صبا : باد خنک و لطیفی که از شمال شرق می وزد ، نماد پیام رسانی است .

را : به ، نشانه ی متممی

معنی : به این آرزو هستم که شاید حرفهایم به خاک پایت برسد به همین جهت چه پیام‌هایی را از سوز دل به باد صبحگاهی دادم تا به تو برسد .

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان                    که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

واج آرایی مصوّت / ا / دارد .

را : مفعولی

معنی : ای علی چون تو گرداننده ی قضا ( تغییر دهنده ی پیشامدهای ناگوار ) هستی به حقّ دعای بیچارگان پیشامدهای بد را از ما دور گردان .

چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق تو دم                  که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را

دم اوّل : لحظه ، درمعنی نفس با نای و نوا و بنوازد ایهام تناسب دارد .

دم دوم : نفس

دم و دم : جناس تام

نوای شوق : صدایی که از سر شوق و علاقه برمی آید .

دم زدن : کنایه از سخن گفتن

نوا : صدا

لسان غیب : لقب حافظ

را : مفعولی

نای ، دم ( دوم ) ، بنوازد ، نوا : مراعات نظیر

معنی : چه ناله ای مانند نی هر لحظه و هر دم از اشتیاقی که به او دارم سر دهم که حافظ شیرازی نوای عشق را خوش‌تر سر می‌‌دهد .

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی                 به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

تضمین شعر حافظ

تضمین : آوردن آیه ، حدیث ، مصراع و یا ...از دیگری را در اثنای کلام تضمین گویند . تضمین با ایجاد تنوّع سبب لذّت خواننده می شود و پدید آورنده ی ایجاز در کلام است و آگاهی شاعر را از موضوعات مختلف نشان می دهد . هر قدر تضمین طبیعی تر باشد ( به بافت کلام بخورد ) هنری تر است .

مصراع دوم : واج آرایی مصوّت / ا /

پیام آشنا : در شعر شهریار پیام عشق و محبّت آمیز علی(ع) از جانب خداوند ، آشنا : شهریار ؛ پیام آشنا : در شعر حافظ : خداوند و آشنا : حافظ

نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد این نوا را : تشخیص

معنی : هر شب در این امید هستم که نسیم صبحگاهی پیام عشق و محبّت آمیز علی (ع) را از جانب خدا برای من بیاورد و دل من را نوازش دهد .

زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب                  غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

مرغ یا حق : استعاره از عارفان و شب نشینان

دل شب : اضافه ی استعاری ، تشخیص

ا : نشانه ی ندا

بیت تخلّص است چون نام شاعر در آن آمده است .

معنی : صدای مرغ یا حق ( عارف ) را بشنو که در نیمه‌های دل شب غم دلش را به خدایش می‌‌گوید . چقدر خوب و خوش است ای شهریار که غم دل را برای خدا بگویی .

! بیاموزیم ( 1 )

1- مهر او بلانشینان را کشتی نوح است.

2- نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت                         متحیّرم چه نامم شه ملک لا فتی را

در نمونه 1به داستان حضرت نوح و در نمونه 2 به حدیث« لافتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار» اشاره شده است . به این نوع استفاده از آیات ، احادیث ، داستان ها و وقایع تاریخی در ضمن شعر یا نوشته تلمیح می گویند .

چند نمونه دیگر تلمیح :

آسمان بار امانت نتوانست کشید                    قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند

اشاره به آیه : « انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض والجبال فاًبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الا نسان انه کان ظلوماً جهولاً .»

چنین گفت پیغمبر راستگوی                      ز گهواره تا گور دانش بجوی

اشاره به حدیث : اطلبوا العلم من المهد الى اللحد .

( لازم به تذکر است چون در این بیت عیناً حدیث معنی شده است تلمیح نیست بلکه اقتباس است . )

تلمیح در لغت به معنی به گوشه ی چشم اشاره کردن است ، در اصطلاح ادبی آوردن کلمه یا کلماتی در شعر یا نثر است که آن کلمه یا کلماتی اشاره به داستان ، قصّه ، آیه و ... به گونه ای که شاعر یا نویسنده قصد تعریف آن را ندارد خواننده یا شنونده با شنیدن شعر یا متن به یاد آن داستان ، قصّه ، آیه و... می افتد ؛ تلمیح سبب می شود تا مفهوم و معنی مورد نظر شاعر یا نویسنده را بهتر درک کنیم .

خود آزمایی صفحه ی 5

1-  یک نمونه سجع در مناجات خواجه عبدالله بیابید .

بکاست و نخواست

2-  در عبارت « بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار» مقصود از « کشته ها » چیست؟

استعاره از اعمال ما

3- بیت پنجم شعر همای رحمت به چه موضوعی اشاره دارد؟

رفتار حضرت علی (ع) با ابن ملجم و نهایت جوانمردی حضرت علی (ع) که به فرزندش سفارش می کرد با اسیرت حتّی اگر قاتل من باشد با ملایمت رفتار کن .

4- شاعر در کدام بیت ناتوانی خویش را از وصف حضرت علی (ع) بیان کنید ؟

بیت 8 : نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را !

5- در بیت سیزدهم مقصود از پیام آشنا و آشنا چیست ؟

 

پیام آشنا در شعر حافظ یعنی خدا در شعر شهریار یعنی پیام عشق و محبّت آمیز علی (ع) از جانب خدا . آشنا در شعر حافظ خود حافظ و در شعر شهریار خود شهریار است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: