نكات تكميلي درس خير و شر اول دبرستان
هم اندیشی زبان و ادبیات پارسی
هم اندیشی ادبیات فارسی(رضا رشیدی)
نگارش در تاريخ شنبه 27 آبان 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

 

درس ششم داستان خير و شر:

نكته ها : كتاب «داستان هاي دل انگيز ادبيات فارسي به قلم «دكتر زهرا كيا» است. محتواي اين كتاب «بازنويسي چند داستان زيباي فارسي است. يكي از داسان هاي كتاب داستان هاي دل انگيز ادبيات فارسي داستان خير و شر است. ناخدا اين داستان كتاب «هفت پيكر» نظامي گنجوي است. خير و شر داراي پيام هاي بسياري است . محتوايي ترين پيام داستان اين است كه كشاكش بين نيكي و بدي هميشگي است ولي سرانجام خوبي بر بدي و نيك انديشي بر بد انديشي پيروز مي شود. معني ابيات شعر : بيت اول : بي درنگ آن سنگ گردن بها و درخشان را بيرون آورد و آن را پيش آن موجود پست (شر) كه مشك آبي با خود داشت : گذاشت .

بيت 2 : خير به شر گفت : من از تشنگي دارم مي ميرم، به من كمك كن و با دادن جرعه اي آب اين آتش تشنگي مرا بر طرف كن.

بيت 3 : از آن آب زلال و گواراي چون عسل يا از سرجوانمردي جرعه اي به من ببخش و يا آن را در برابر اين سنگ هاي قيمتي بفروش.

بيت 4 : خير به شر گفت : بلند شو ، شمشير و خنجر ( منظور وسيله اي نوك تيز است و همراه آن جرعه اي آب براي من تشنه بيار)

بيت 5 : چشم هاي مرا كه از شدت عطش مثل پاره هاي آتش سرخ و داغ شده بيرون آور و با دادن جرعه اي از آن آب گوارا، آتش تشنگي ام را خاموش و برطرف كن.

بيت 6 : شر كه خير را آماده ديد خبرش را درآورد و به سرعت بطرف خير كه مانند خاك خشك، تشنه ي آب و باران بود ، رفت .

نوك خنجر را به داخل حدقه ي چشم خير فرو برد و در حالي كه اصلاً از خاموش كردن چراغهاي روشن چشم او ، متأسف و ناراحت نبود . پس از آنكه تشنه را نابينا كرد به او آبي هم نداد، قصد حركت كرد.

لباس و وسايل مورد نيازش و آن سنگ قيمتي را برداشت و خير را كه نابينا شده بود، تنها بدون يا ر و آذوقه رها كرد.

بيت 7 : چشم هايي كه نابينا شده بودند، كاملاً مثل گذشته بهبود پيدا كردند.
بيت 8 : تنها فرزند من همين يك دختر عزير است و ثروت بسياري دارم.
بيت 9 : اگر به من دخترم علاقه داشته باشي و اينجا بماني، بيش ما از جان عزيرتر خواهي بود.
بيت 10 : تو را با رضايت كامل به عنوان داماد انتخاب خواهم كرد.
بيت 11 : همه گوسفندان و شترانم را به تو خواهم بخشيد تا از نظر سرمايه، كاملاً بي نياز شوي.
بيت 12: من همان هم سفرتشنه ي توام كه گوهرش را به سرقت بردي و من خوش بخت شدم و تو بدبخت
بيت 13: تو خواستي مرا بكشي اما خدا نخواست . چه خوش بخت است آن كس كه به خدا توكل كند و همواره از او کمک بخواهد.
بيت 14 : خداوند به من دولت داد و از من نگهداري كرد و اكنون مرا به مقام پادشاهي رساند.

بيت 15 : واي به حال تو كه آدم بد ذاتي هستي . تو قصد كشتن مرا دشاتي حالا خودت جان سالم برد نمي بري.

بيت 16 : شر گفت : درسته من به تو بدي كردم . اما تو به من امان بده و مرا بكش. به بدي من و كارم نگاه نكن و تلافي نكن زيرا اگر من بدي كرده ام به خودم كرده ام.

بيت 17 : هم چنان كه خير، خيرانديش است توشه ي و خير شر و بدي از تو سر نمي زند.
بيت 18 : چوپان لباس شر را گشت و آن را در سنگ قيمتي را كه در كمرش جاسازي كرده بود پيدا كرد.
بيت 19 : چوپان گوهرها را پيش خير آورد و گفت : سرانجام آن كوهر هاي گم شده، به خیر كه قلبش چون گوهر پاك است برگردانده شد.


نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت22:56---30 آذر 1391
سلام خدمت استاد بزرگ از زحماتتون متشکرم .اگه تونستین به این وبلاگ سری بزنیینpythagoras.loxblog.com سؤالات وتدریس ریاضی راهنمایی هستش

reza
ساعت20:58---26 آذر 1391
سپاس معلم سپاس

کیاراز
ساعت18:59---14 آذر 1391
ممنون... شما به موقع به دادم رسیدید چون من در جلسه ی درس دادن دبیرمون غایب بودم و پاک یادم رفته بود از دوستام معنی این درسو بگیرم تا الان که کتابمو باز کردم واسه خوندن امتحان تازه دیدم ای دل غافل من معنی این درسو ندارم ولی... شما با این معنی های عالیتون به دادم رسیدیید

amirreza alipoor
ساعت10:38---12 آذر 1391
عالی بود};-
پاسخ:با تشكر از لطف شما و آرزوي سربلندي


mohammad fazel
ساعت20:52---6 آذر 1391
داداش 9 کرم

sajad rrrrrr
ساعت8:18---29 آبان 1391
tashakor ostad

رئوف مومنی
ساعت23:29---27 آبان 1391
متشکر از زحماتتون

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: