هم اندیشی زبان و ادبیات پارسی
هم اندیشی ادبیات فارسی(رضا رشیدی)
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

1-عذار افروز مه رویان افلاک  5/.

 

2- بزاز قفل را حیله کرد تا بگشاید .   5/.

  

3-   چو صیتش در افواه دنیا فتاد/تزلزل در ایوان کسرا فتاد .   5/.  

                                                                      .

4- تو با من به بیداد کوشی همی /دو چشم خرد را بپوشی همی .75/.

 

4- به فراست صادق دانست که حال چیستامارات آن بر خود ظاهر نگردانید. .5/.

 

5- لابه رستم در اسفندیار کارگر نمی افتد.5/.

 


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

پاسخ خودآزمایی‌های ادبیات فارسی۳ انسانی

صفحه ۵

۱- یتیمی که ناکرده قرآن درست کتب خانه چند ملت بشست

۲- معراج

۳- چون حرام امن الهی است و حریم و پناهگاه پناه آورندگان است و در آنجا هیچ گونه آزادی بر هیچ موجودی روانیست

۴- بزرگ داشت

۵= علمای قدیم اعتقاد داشتند که عطارد دبیر و نویسنده ی فلک است شاعر نیز مطابق این اعتقاد به عطارد دوات و قلم نسبت داده است.

۶- ستارگان

۷- کسی با او نه و او با همه کس نماند هیچ کس او ماند و بس .

 


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

بیان معنی و مفهوم شعر و نثر (6 نمره)

1- ورا هوش در زاولستان بود.

2- اما شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکد شده

3- مگر آن گه که سخن گفته شود به عادت مألوف و طریق معروف

4 وملک در اکرام آن کافر نعمت غدار افراط نمود .

5- سپیدار مانده ست بی هیچ چیزی            ازیرا که بگزید او کم بری را

 


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

تشخّص  (شخصیت بخشی) :

هرگاه با نسبت دادن عمل، حالت و یا صفت انسانی به یک پدیده (غیرانسانی ) به آن جلوه ای انسانی ببخشیم، آرایه ی تشخص پدید می آید.
نمونه :

به مغرب سینه مالان قرص خورشید /  زمان می گشت پشت کوهساران  (بیدل)
از نسبت دادن قید سینه مالان به خورشید آرایه ی تشخص پدیدآمده است .


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

حس آمیزی :

آمیختن دو یا چند حس را با یکدیگر حس آمیزی گویند. مانند: " بوی لطیفی به مشام می رسد " که با آن که " بو" به حّس بویایی و لطافت به حس لامسه مربوط است، ولی لطافت به بویایی  نسبت داده شده است .
نمونه های دیگر:

دیدی چه گفت،  بوی تلخ،  قیافه بامزه،  برخورد سرد


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

ایهام تناسب :

باتوجه به توضیح آرایه ی ایهام، هر واژه در سخن، هنگامی دارای ایهام تناسب است که تنها یکی از معانی آن را بتوان درجمله جای گذاری کرد و معنای دیگر آن اگر چه به دلیل تناسب و قرینه ای که درکلام دارد به ذهن خطور می کند ولی نمی توان آن را در جمله جای گذاری نمود.

حافظ می گوید:

گر در سرت هوای وصال است حافظا /  باید که خاک درگه  اهل هنر شوی


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

ـ ایهام :

یا تورایه به معنی به شک انداختن است و در اصطلاح ادبی، به کاربردن واژه یا ترکیبی در دو معنی نزدیک و دور به ذهن است و هر کدام از آن دو معنی را بتوان از آن برداشت کرد. ایهام، هنری ترین آرایه ی معنوی است و استاد مسلم آن حافظ است.
نمونه :
-  غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد /  گفتم افسانه ای شیرین و به خوابش کردم (رهی معیری )
که شیرین هم به معنی زیبا و دلنشین و هم نام معشوقه ی فرهاد است.


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

اسلوب معادله :

در نوعی از تمثیل، گاهی دو موضوع گفته شده به گونه ای است که می توان آن دو را برابر با یکدیگر دانست. این ارتباط معنایی بر پایه ی تشبیه است و یکی مصداقی برای دیگری است. به چنین شکلی ازتمثیل، اسلوب معادله گفته می شود که در اشعار شاعران سبک هندی بیش تر از هردوره ی دیگری دیده می شود.
نمونه :
- دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است (صائب )
-  آدمی پیر چو شد حرص، جوان می گردد /  خواب در وقت سحرگاه، گران می گردد        (صائب )


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

ـ تمثیل :

هرگاه برای روشن شدن مطلبی پیچیده، آن را به موضوعی ساده تر تشبیه کنیم و یا برای اثبات موضوعی نمونه ای بیاوریم، آرایه ی تمثیل پدید می آید.
نمونه :
-  من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش / هر کسی آن درود عاقبت کار، که کشت  (حافظ )
-  دل من نه مرد آن است که با غمش برآید / مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی  (سعدی )
-  محرم این هوش جز بیهوش نیست /  مرزبان را مشتری چون گوش نیست        (مولوی

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

ـ  ارسال مثل :

هرگاه شاعر یا نویسنده ای در سخن خود از ضرب المثلی بهره بگیرد، آرایه ی ارسال مثل پدید می آید.
نمونه :
هر کسی از ظّن خود شد یار من /  از درون من نجست اسرار من                      (مولوی )
مصراع اول امروزه به عنوان ضرب المثل به کارمی رود.
 نمونه های دیگر:
- سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد / که در آب، مرده بهترکه در آرزوی آبی (سعدی )
- توسنی کردم ندانستم همی /  کز کشیدن تنگ تر گردد کمند                  

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

 لفّ و نشر :

لفّ به معنی پیچیدن و نشر به معنی بازکردن و پراکندن است و در اصطلاح ادبی هنگامی است که دو یا چند چیز را نخست بدون توضیح در پی هم آوردند (لفّ) و سپس توضیحات مربوط به هر یک را ذکر کنند (نشر).
نمونه :


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

حسن تعلیل :

هرگاه شاعر یا نویسنده برای واقعیتی نه دلیل علمی و عقلی، بلکه دلیلی تخّیلی و ادیبانه و زیبا ارائه دهد.
نمونه:
از آن مرد دانا دهان دوخته است / که بیند که شمع از زبان سوخته است   (سعدی )
در این جا شاعر برای کم حرفی و سکوت مردم دانا علّتی ادبی و غیر واقعی ارائه می کند. (همین زبان است که به جان شمع آتش انداخته است).

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

اغراق (مبالغه، غلو) :

هنگامی است که شاعر یا نویسنده ای صفتی را در فرد یا پدیده ای برجسته کند که مطابق عرف و عادت جاری پذیرفته نیست و درعالم واقع امکان دست یابی به آن صفت وجود ندارد. مانند:

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران /  كز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
مانند ابر بهار گریستن و گریه ی درد آلودی که حتا سنگ را هم به ناله وا می دارد، بیانی آمیخته به اغراق است
هر شبنمی در این ره، صد بحر آتشین است / دردا كه این معما شرح و بیان ندارد
قطره ی ناچیز شبنم را در راه عشق، صد دریای آتشین تصّور کردن بیانی اغراق آمیز است

 فردوسی می گوید:
که گفتت برو دست رستم ببند /  نبندد مرا دست، چرخ  بلند

ز سمّ ستوران درآن پهن دشت / زمین شش شد و آسمان گشت هشت
خروش آمد از باره ی هر دو مرد /  تو گفتی  بدرّید دشت نبرد
بر آن گونه رفتند هر دو به رزم /  تو گفتی که اندر جهان نیست بزم
شود کوه آهن چو دریای آب /  اگر بشنود نام افراسیاب
اغراق، مناسب ترین ابزار برای آفریدن صحنه های حماسی است.

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

۶-  تضمین :

 هرگاه شاعر یا نویسنده ای در سخن خود از شعر یا نوشته ی دیگری بهره بگیرد، آرایه ی تضمین شکل می گیرد و به ترآن است که نام گوینده ی اصلی گفته شود.
نمونه :
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم /  که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
"همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را"
که در این نمونه "شهریار" بیتی ازحافظ را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
"میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است"
که در ابن جا سعدی بیتی از"فردوسی " را تضمین کرده است.
نمونه ی دیگر:
آوردن متن عربی آیه یا حدیثی را در سخن، "درج" می نامند و اگر مضمون آیه یا حدیثی در سخن آورده شود، آن را "حل" می گویند و "حل  و درج " را اقتباس می نامند.



نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

تلمیح :

در واژه به معنی "به گوشه چشم اشاره کردن" است و در اصطلاح ادبی بهره گیری از نقل قول ها،  آیات، احادیث، داستان ها و وقایع تاریخی است و یا آن که با شنیدن بیت یا عبارتی، به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا  آیه و حدیثی بیفتند، بدون آن که آن موضوع و داستان را تعریف کنند.
نمونه :

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را  (شهریار)
که به حدیث "لا فتی الّا علی لاسیف  الّا ذوالفقار" اشاره دارد.
نمونه های دیگر:

-  آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند  (حافظ )
-  چنین گفت پیغمبر راست گوی /  ز گهواره تا گور دانش بجوی          (فردوسی )
-  چه فرهاد ها مرده در کوه ها / چه حلاج ها رفته بر دارها                (علامه طباطبایی )
-  ما قصه سكندر و دارا نخوانده ایم / از ما به جز حكایت مهر و فا مپرس
-  گفت آن یار كز و گشت سردار بلند /  جرمش این بود كه اسرار هویدا می كرد

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

عکس (قلب) :

هرگاه در یک بیت یا عبارت، میان دو مورد پیوندی برقرارکنیم و سپس در بخش دیگری جای آن دو را با هم عوض کنیم و یا هرگاه نویسنده با جا به جا کردن اجزای ترکیب های وصفی و اضافی، ترکیب ها ی تازه پدید آورد.
نمونه:
-  حافظ  مظهر روح اعتدال و اعتدال روح اقوام ایرانی است .
-  برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی
-  بسیار اندک اند کسانی که هم حرف خوب می زنند و هم خوب حرف می زنند.



نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

 تناقص  (پارادوکس )

 

 

اگر دو مفهوم متضاد را به هم  نسبت دهیم یا آن دو را با هم جمع کنیم،  آرایه ی تناقص شکل می گیرد. آشتی دادن دو متناقص  را پارادوکس (متناقض نما) گویند.
نمونه :

" جیب هایم  پر از خالی است " که برای عمق بخشیدن به سخن، دو صفت متضاد "پر" و "خالی" را با هم  به کار برده ایم.

حاضر غایب، فریادسکوت و گشنه پلو  نمونه های دیگری از آرایه ی متناقض  است.
نمونه ها ی بیش تر:

-  جامه اش شولای عریانی است. (اخوان ثالث ) شولا (نوعی جامه ) که با صفت عریانی همراه شده است.
-  از تهی سرشار، جویبار لحظه ها جاری است. (اخوان ثالث) تهی  و سرشار دو صفت متضاد است.
-  دولت فقر خدایا به من ارزانی دار /  کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است (حافظ)
   دولت یعنی خوشبختی و ثروت، که متضاد فقر است.
-  ز کوی یار می آید نسیم باد  نوروزی /  از این باد ار مددجویی، چراغ دل بر افروزی  (حافظ)
    بر افروختن چراغ به باد نسبت داده شده است که خود عاملی است برای خاموش شدن چراغ
طنز یعنی گریه کردن قاه قاه / طنز یعنی خنده ی پر اشک و آه

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

تضاد ( طباق )

هرگاه دو واژه با معنای متضاد دریک بیت یا عبارت به کار رود آرایه ی تضاد پدید می آید.
نمونه :
 غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود /  ز هرچه رنگ تعّلق پذیرد آزاد است  (حافظ )
 نه شاخش خشک گردد روز سرما /  نه برگش  زرد گردد روز گرما        (فخرالدین اسعدگرگانی )

بسیار سیه سپید کرده است / دوران سپهر لاجوردی

نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

جناس (تجنیس) :

تجنیس به کار بردن واژه هایی است که تلفظی یکسان و نزدیک به هم دارد. این آرایه بر تأثیر موسیقی و آهنگ سخن می افزاید.

جناس دو نوع است : جناس تام و جناس ناقص


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, توسط رضا رشیدی

مراعات نظیر  (تناسب ) :

 از متداول ترین آرایه های ادبی در ادبیات کلاسیک و معاصربه شمار می آید و آن عبارت است از آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج  از آن بیت نیز رابطه ای خاص میان آن ها برقرار باشد.
مانند :


ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد